حرف ت
|
|
• تا تنور گرم است بچسبان : تا اسباب و وسایل هست ، برای رسیدن به مقصود بکوش ، فرصت را غنیمت شمار • تا گوساله گاو شود ، دل صاحبش آب شود : رسیدن به مقصود ، با سختی و مرارت توأم است • تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها : بیشتر اوقات مشهورات بر حقیقت مبتنی است • تب تند زود عرقش می آید : دوستی های بی حد و اندازه ، غالبا به سردی یا دشمنی مبدل می شود • ترحم بر پلنگ تیز دندان ، ستم کاری بود بر گوسفندان : رحم آوردن بر بدان ، ستم است بر نیکان • تعارف آمد و نیامد داره : با این که گمان می بردید احسان شما را نمی پذیرد ، بر خلاف پذیرفت • تعارف شاه عبد العظیمی است : به زبان می گوید اما از دل راضی نیست ( منظور همون تعارف اصفهانیه ) • تو را به گور من نمی گذارند : به خاطر گناه من ، تو را عذاب نمی کنند • توی دعوا حلوا پخش نمی کنند : ستیزه و دعوا غالبا با زد و خورد و سخنان درشت توأم است • توی دهن شیر می رود : بسیار شجاع و نترس است • تیر از کمان رفت : وقت تدارک کار گذشت • تیری به تاریکی انداختن : به گمان و حدس نتیجه و سود ، کاری کردن • تیشه بر ریشه خود زدن : خود را در معرض خطر نابودی قرار دادن
نظرات شما عزیزان:
|
یک شنبه 18 دی 1401برچسب:, |
|
|
|